برای مدیریت پروژه استانداردها، راهنماها و چهارچوبهای فراوانی وجود دارد که برخی از آنها مثل چارچوب چابک یا Agile برای مدیریت پروژههای خاص به کار برده میشوند. بعضی دیگر مثل PMBOK قابلیت اجرا و پیادهسازی بر روی انواع مختلف پروژهها را دارند.
با این وجود، یکی از روشهای متداول و کاربردی برای مدیریت پروژه آن هم در محیطهای کنترل شده، استاندارد PRINCE2 (PRoject IN Controlled Environment 2) است که در بیش از 150 کشور در سراسر جهان توسط اعضای تیم پروژه در زمینههای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد.
درصورتیکه شما بتوانید یک روش استاندارد مدیریت پروژه بر اساس متدولوژی PRINCE2 را در سازمان یا شرکت خود اجرا و پیادهسازی نمایید؛ این اطمینان را خواهید داشت که افراد درگیر در پروژههای مختلف، بتوانند درک درستی از شرح وظایف، نقشها، مسئولیتها، اختیارات و حتی نیازهای یکدیگر داشته باشند. در این روش کاربردی، هر فرایندی از ورودیها و خروجیهای اصلی و کلیدی، فعالیتها و اهداف مهم تشکیل شده که باعث کنترل خودکار برنامهها میشود.
با توجه به اینکه یکی از استانداردهای مطرح دنیا در حوزه استاندارد مدیریت پروژه PRINCE2 است؛ درصورتیکه شما هم مدیر پروژههای مختلف هستید یا اینکه به تازگی به عنوان مدیر پروژه یک سازمان یا شرکت خاصی پذیرفته شدهاید یا اینکه تمایل دارید در دوره PRINCE2 شرکت نمایید.
لازم است در مورد این مدل شناخته شده؛ ساختارها، اجزا، اصطلاحات و مفاهیم تعریف شده در آن اطلاعات بیشتری کسب کنید؛ بنابراین به شما پیشنهاد میکنیم در ادامه این مطلب از فرتیک با ما همراه باشید تا به صورت کامل و جامع استاندارد مدیریت پروژه بر مبنای PRINCE2 را به شما معرفی کنیم.
نگاهی کوتاه به تاریخچه متدولوژی (استاندارد) PRINCE2
روش PROMPT ((Project Resource Organization Management & Planning Techniques به وسیله متخصصان سابق شرکت IBM در سال 1970 میلادی ایجاد شد و در اوایل طراحی به صورت یک الگوی مدیریت پروژه برای مدیریت کردن پروژههای گوناگون فناوری اطلاعات استفاده میشد.
این الگو تا اواخر دهه 1990 میلادی به عنوان روشی موفق و کاربردی نسبت به الگوهای دیگر مدیریت پروژه محسوب میشد و بیشتر مدیران پروژه فناوری اطلاعات به خصوص مدیران شرکت IBM از آن استفاده میکردند.

در سالهای بعد وزارت بازرگانی انگلستان که به OGC (Office of Government Commerce) معروف است؛ متوجه شد به علت استفاده از تجارب مدیران موفق خود در مدیریت پروژههای مختلف، بسیاری از آنها با شکست روبهرو شدند.
این نتیجه دلیلی بود تا این شرکت از چارچوبهای اصلی الگوی مدیریت پروژهPROMPT الگوبرداری کنند و دست به انتشار روش جدیدی در مدیریت پروژه با نام PRINCE2 بزنند.
تا قبل از معرفی روش PRINCE2 توسط دولت انگلستان، مدل PMBOK تنها استاندارد و چارچوب عمومی برای مدیریت پروژههای مختلف بود که به وسیله مؤسسه (PMI) یا انجمن مدیریت پروژه آمریکا طراحی شده بود.
در حال حاضر این دو استاندارد بسیار مورد استفاده قرار میگیرند و پیمانکاران یا کارفرمایان بر اساس تجاربی قبلی خود در مدیریت پروژه، قوانین خاص موجود در سازمانها و ماهیت پروژه مورد نظر، یکی از این دو نوع چارچوب را برای مدیریت پروژههای مختلف به کار میگیرند.
به عنوان مثال، در کشورهایی نظیر کانادا، هلند، استرالیا، نیوزلند، آفریقای جنوبی و استرالیا که از کشورهای وابسته و جزء مستعمرات قدیم کشور انگلستان بودند؛ بر اساس دستور رستمی نهادهای حکومتی ضروری بود که حتماً برای مدیریت پروژههای خود از چارچوب PRINCE2 استفاده کنند و حتی پیمانکاران یا کارفرمایان باید با توجه به اصول و قوانین بیان شده در این مدل، ارتباطات خود را پایهریزی میکردند.
البته فارغ از قوانین کشورهای مختلف و مؤلفههای دیگر حاکم بر پروژهها، بیشتر مدیران و کارشناسان پروژه، معتقد هستند که با توجه به اینکه استاندارد PRINCE2 برای مدیریت پروژه طبق الگوی خاص فناوری اطلاعات استوار است.
اگر این چارچوب برای مدیریت پروژههای فناوری اطلاعات استفاده شود؛ مؤثرتر و کاربردیتر خواهد بود. شاید به این دلیل که طراحی مدل PRINCE2 بسیار چابک بوده است.
همین ویژگی باعث شده تا با ماهیت دانشی، توسعه یافته و تکنولوژیکی بسیار پر سرعت فناوری اطلاعات بیشتر سازگار باشد و در برابر تغییر و نیازهای برنامههای مختلف انعطافپذیری مناسبی را از خود نشان دهد.
اگرچه برای توسعه و گسترش استاندارد PRINCE2 حدود 111 شرکت یا سازمان دولتی و خصوصی شرکت کرده بودند؛ اما در حال حاضر مراکز و مؤسسات بسیاری در بیشتر کشورهای جهان وجود دارند که استفاده از این استاندارد را امری مهم و ضروری میدانند.
چراکه این استاندارد برای مدیریت پروژهPRINCE2، یک رویکرد فرایند مدار را ایجاد میکند و به عنوان روشی حساب شده و هدفمند برای مدیریت کردن پروژههای مختلف به شمار میآید.
منظور از متدولوژی PRINCE2 چیست؟
متدولوژی PRINCE2 در واقع چگونگی تقسیمبندی پروژه به مراحل قابل مدیریت را شرح میدهد؛ به صورتی که در هر کدام از این مراحل، کنترل منابع به نحو مؤثر و کارآمدی انجام شود و نظارت کاملی بر روی پیشرفت منظم و مستمر پروژه صورت گیرد.
بنابراین بر اساس این متدولوژی، پیچیدگی و اندازه پروژهها به طور چشمگیری کاهش پیدا میکند؛ چراکه برای مدیریت پروژههای مختلف نقشها و مسئولیتهای مختلفی تعریف میشود.

پروژههایی که به وسیله PRINCE2 مدیریت میشوند؛ بیشتر بر روی خروجی تمرکز دارند. به صورتی که خروجی هر فرآیند از اهمیت قابل ملاحظهای برخوردار است. در حالت کلی باید بیان کرد در پروژههایی که به وسیله این استاندارد مدیریت شدهاند؛ گروههای مختلفی مشارکت و همکاری دارند که به 3 دسته اصلی تقسیمبندی میشوند، از جمله:
- تأمینکنندگان
- مشتریان
- کاربران
به عبارت دیگر PRINCE2 یک زبان عمومی و خاص را فراهم میکند تا گروههای بیان شده به شکل مناسبی با یکدیگر تعامل داشته باشند و یک روش ساختارمند است که پشتیبانی سازمانها را با استفاده از رویکرد استاندارد مدیریت پروژه انجام میدهد.
به کارگیری استاندارد PRINCE2 میتواند برای سهامداران و مدیران پروژه مزایای بسیاری به همراه داشته باشد، از جمله:
- سهامداران و مدیران پروژه در یک موقعیت زمانی و مکانی درست قرار میگیرند.
- پروژه شروع، پیشروی و پایان کنترل شدهای خواهد داشت.
- در نحوه پیشرفت پروژه و میزان مطابقت آن با برنامه و مدل تجاری از پیش تعریف شده، طبق این استاندارد یک بازنگری منظم و همیشگی صورت میگیرد.
- مدیریت پروژه بر اساس این مدل از نقاط تصمیمگیری قابل انعطافی برخوردار خواهد بود.
- انحرافات برنامه به صورت اتوماتیک و خودکار مدیریت و کنترل میشود.
- میان پروژه، اجرا و مدیریت آن یک کانال ارتباطی صحیح ایجاد میشود.
- بیشتر پروژههای که با کمک روش PRINCE2 مدیریت میشوند، معمولاً بر روی خروجی (محصولات) تمرکز دارند.
فرایندهای اصلی مدل PRINCE2 چیست؟
مدل PRINCE2 یک رویکرد فرایندی، روشی قابل اصلاح و مقیاسپذیر برای مدیریت انواع پروژههای مختلف محسوب میشود. طبق آن هر فرایند در پروژه با توجه به ورودیها و خروجیهای اصلی و همچنین اهدافی خاص که لازم است به آنها دست پیدا کند و فعالیتهایی که باید آنها را انجام دهد؛ تعریف میشود.
اما به طور کلی متدولوژی PRINCE2 دارای ۷ فرایند اصلی زیر است.

فرایند راهاندازی پروژه (SU) Starting Up a Project
اولین فرایند PRINCE2 راهاندازی است؛ در برگیرنده مرحله قبل از آغاز پروژه بوده و برای اطمینان از برآورده شدن پیش نیازهای آغاز پروژه طراحی میشود. برای انجام فرایند راهاندازی پروژه، وجود Project Mandate پروژه امری مهم و ضروری است تا پروژه، شرایط سطوح بالاتر و نتیجه خواسته شده به درستی انجام شود.
فرایند راهاندازی پروژه طبق این مدل باید بسیار کوتاه باشد. وظیفه فرایند راهاندازی پروژه حول تولید 3 عنصر طراحی و انتصاب تیم مدیریت پروژه، تهیه برنامه مرحله آغازین و اطمینان از در دسترس بودن اطلاعات مورد نیاز برای اعضای تیم تعیین میشود.
فرایند آغاز پروژه (IP) Initiating a Project
فرایند آغاز پروژه در مدل PRINCE2 دارای اهداف مختلفی است که برخی از آنها عبارتاند از:
- برای پیشروی پروژه یک اساس مدیریتی مستحکم و مقاوم ایجاد میکند.
- درباره این مسأله که آیا برای پیشروی پروژه توجیه کافی وجود دارد یا نه بین افراد تیم توافق ایجاد میکند.
- به تأیید و مستندسازی در مورد اینکه آیا موقعیت تجاری قابل قبولی برای پروژه وجود دارد یا نه میپردازد.
- برای در اختیار گرفتن پروژه به تشویق و توانمندسازی هیئت پروژه میپردازد.
- برای فرایندهای تصمیمگیری مورد نیاز در طول عمر پروژه یک مسیر درست ایجاد میکند.
- در مورد اینکه آیا برای پروژه مورد نظر و با شناسایی ریسکهای موجود، در زمان مشخص شده، تلاش و سرمایهگذاری به صورت عاقلانه انجام شده است، اطمینان حاصل میکند.
فرایند رهبری و هدایت پروژه (DP) Directing a Project
در مدل PRINCE2 فرایند رهبری و هدایت پروژه معمولاً از آغاز تا خاتمه پروژه، اجرا و پیادهسازی میشود که انجام آن جزء وظایف هیئت پروژه (Project Board) است. این هیئت توسط استثنائات (Exception) تعریف شده است.
مدیریت پروژه را به دست میگیرد و به وسیله گزارشها بر روی مراحل کار نظارت دارد و از طریق نقاط تصمیمگیری کنترل لازم را انجام میدهد. لازم به ذکر است که فرایند هدایت و رهبری پروژه، فعالیتهای روزانه مدیر پروژه را پوشش نمیدهد.
فرایندهایی که توسط هیئت پروژه انجام میشوند به 4 حوزه زیر تقسیمبندی میگردند:
- ۱- آغاز پروژه
- ۲- مرزهای مراحل پروژه که بعد از کنترل نتایج به دست آمده نیاز است؛ منابع بیشتری به آن اختصاص پیدا کند.
- ۳- هدایت غیر رسمی (موردی) که شامل پیشنهاد و راهنمایی، نظارت بر پیشرفت پروژه و عکسالعمل نسبت به موقعیتهای استثنایی میشود.
- ۴- خاتمه پروژه که بر نتیجه پروژه و پایان کنترل شده آن تأکید دارد.
فرایند کنترل یک مرحله مدیریتی از پروژه (CS) Controlling a Stage
فرایند کنترل یک مرحله مدیریتی (Management Stage) از پروژه طبق مدل PRINCE2، فعالیتهای مربوط به نظارت و کنترل مدیریت پروژه را توصیف میکند که در جهت اطمینان از شرایط عادی هر مرحله و عکسالعمل نسبت به وقایع غیر قابل انتظار، انجام میشود.
هسته اصلی این فرایند تلاشهای مدیر پروژه را شکل میدهد و فرایندی است که به مدیریت روزانه پروژه مربوط میشود. با توجه به این فرایند، داخل یک مرحله یک سیکل وجود دارد که شامل موارد زیر میشود:
- برای کارهایی که لازم است انجام شوند، یک مجوز ایجاد میشود.
- اطلاعات پیشرفت کار جمعآوری میگردد.
- نسبت به تغییرات عکسالعملهای لازم انجام میشود.
- گزارش دهی از اقدامات انجام شده صورت میگیرد.
- اقدامات اصلاحی لازم و ضروری اتخاذ میگردد.
فرایند کنترل یک مرحله مدیریتی از پروژه علاوه بر پوشش موارد فوق، فعالیت مستمر مدیریت ریسک و کنترل تغییرات را هم برعهده دارد.
فرایند مدیریت شرایط حدی مرحله مدیریتی پروژه (SB) Managing Stage Boundaries
فرایند مدیریت شرایط حدی مرحله مدیریتی پروژه برای هیئت پروژه، نقاط مختلف تصمیمگیری در جهت بررسی ادامه پروژه را ایجاد میکند و اهداف اصلی آن شامل موارد زیر میشود:
- برای هیئت پروژه اطلاعات لازم در جهت ارزیابی امکان ادامه پروژه را فراهم میکند.
- این اطمینان خاطر را به هیئت پروژه میدهد که تمامی فعالیتهای برنامهریزی شده برای مرحله کنونی پروژه به صورت کامل تعریف شده است.
- به منظور تأیید تکمیل مرحله کنونی پروژه اطلاعات لازم را در اختیار هیئت پروژه قرار میدهد و برای شروع مرحله بعد و میزان تفویض اختیارات مجاز، مجوز مربوطه را صادر میکند.
- برای مراحل بعدی پروژه به ثبت و ضبط هرگونه اندازهگیری و آموزشی که مورد نیاز باشد، کمک میکند.

فرایند مدیریت تحویل محصول در پروژه (MP) Managing Product Delivery
هدف اصلی فرایند مدیریت تحویل محصول در پروژه، در واقع اطمینان از تولید و تحویل به موقع محصولات برنامهریزی شده است که طبق مراحل زیر انجام میشود:
- از اینکه اعضای تیم توانستهاند به طور مؤثری کارهای انجام شده بر روی محصولات را به اتمام برساند، اطمینان حاصل کرده و در صورت تأیید و کنترل بستههای کاری (Work Package)، مجوز لازم را صادر میکند.
- از تطابق کارها با نیازمندیهای موجود با استفاده از واسطههای تعریف شده در بستهکاری مطمئن میشود.
- به صورت منظم و پی در پی پیشرفت کار و پیشبینیهای لازم را ارزیابی میکند.
- از اینکه محصولات تکمیل شده توانستهاند نیازهای کیفی موجود را برآورده سازند، مطمئن میشود.
- برای محصولات تکمیل شده تأییدیه و مجوز لازم را صادر میکند.
فرایند خاتمه یک پروژه (CP) Closing a Project
هدف از فرایند خاتمه یک پروژه، در واقع اجرای یک پایان کنترل شده برای آن است که وظایف مدیر پروژه در جمعبندی پروژه، مرحله پایان یا مراحل نزدیک به آن را پوشش میدهد.
بیشترین حجم کار این فرایند به فراهم نمودن ورودی برای هیئت پروژه، در جهت گرفتن تأییدیه و مجوز لازم برای اتمام احتمالی پروژه مربوط میشود. اهداف فرایند خاتمه یک پروژه شامل موارد زیر میشود:
- در فرایند خاتمه پروژه کنترل میزان به نتیجه رسیدن؛ اهداف و مقاصد پروژه به وسیله مقایسه واقعیت انجام شده با سند آغازین پروژه یا (PID: Project Initiation Documentation) انجام میشود.
- برای تولید و تحویل محصولات تأییدیه رسمی گرفته میشود.
- میزان رضایتمندی مشتریان از محصولات تحویل داده شده و همچنین میزان کاربردی بودن سند آغازین پروژه (PID) در جهت دست یافتن به اهداف پروژه مورد تأیید قرار میگیرد.
- از میزان رضایت مشتری در مورد تحویل محصولات مورد انتظار ، اطمینان حاصل میشود.
- تأیید لازم در مورد اینکه آیا هماهنگیهای نگهداری و عملیات انجام شده به درستی صورت گرفته شده؛ انجام میشود.
- برای عملیات بعدی پیشنهاد لازم ارائه میشود.
- گزارش نهایی از پروژه ارائه میشود.
- به سازمان مربوطه، در مورد درخواست تیم پروژه به منظور منحل کردن ساختار پروژه و منابع آن، اطلاع داده میشود.

زمینهها یا مظامین (Themes) متدولوژی PRINCE2 شامل کدام موارد میشود؟
مظامین مهم استاندارد PRINCE2 که هر کدام از آنها در تمام فرایندهای این استاندارد دخالت داشته و در انجام آنها مشارکت میکنند؛ شامل موارد زیر میشود:
- (Business Case): این مضمون که با عنوان مدل تجاری یا طرح کسب و کار شناخته میشود؛ سابقهای از طرح توجیه کسبوکار را ایجاد و نگهداری میکند.
- (Organization): این مضمون که با عنوان سازمان دهیشناخته میشود؛ ساختار کلی پروژه به همراه نقشها و مسئولیتهای تمامی اعضای تیم پروژه را تعریف و مشخص میکند.
- (Quality): این مضمون که با عنوان کیفیت در محیط پروژه شناخته میشود؛ فاکتورهایی از جمله اینکه الزامات و معیارهای کیفی شامل چه مواردی هستند و اینکه چگونه پروژهها میتواند آنها را محقق سازد؛ را مشخص میکند.
- (Plans):این مضمون که با عنوان برنامهها شناخته میشود؛ در جهت تهیه برنامهها و تکنیکهای مورد استفاده طبق استاندارد PRINCE2 گامهای مورد نیاز را مشخص و تعریف میکند.
- (Risk): این مضمون که با عنوان مدیریت ریسک شناخته میشود؛ تمام فرصتها و تهدیدهایی که میتوانند بر روی پروژه تأثیر بگذارند را به صورت مؤثر و کاربردی شناسایی و بررسی میکند.
- (Change): این مضمون که با عنوان کنترل تغییرات شناخته میشود؛ اینکه مدیر پروژه چگونه میتواند تغییرات را در پروژه ارزیابی کرده و اقدامات لازم را انجام دهد؛ مشخص و تعیین میکند.
- (Progress): این مضمون با عنوان پیشرفت شناخته میشود؛ قابلیت به کارگیری برنامهها و اینکه این مسأله چگونه میتواند پروژه را به پیش ببرد؛ را مشخص میکند.

با اصول هفتگانه متدولوژی PRINCE2 آشنا شوید
متدولوژی PRINCE2 از مجموعه هفت اصل کلی تشکیل شده است که در ادامه به آن میپردازیم.
اصل اول: توجه دائمی به توجیهپذیری پروژه
برای تمام پروژهها مطابق استاندارد PRINCE2، موضوع مهم و ضروری این است که دلیل موجه و روشنی برای شروع پروژه وجود داشته باشد که در مرحله راهاندازی و آغازین ثبت و به تصویب رسیده باشد و اعتبار آن در طول عمر پروژه به طور مداوم بررسی شود.
توجیهپذیری پروژه باعث میشود؛ تصمیمگیری به سمتی پیش برود که تضمین کند هم اهداف تجاری پروژه محقق خواهد شد و هم اینکه پروژه با منافعی که به دنبال آن بوده، هم جهت و هم راستا است.
درصورتیکه سازمانها در زمینه توجیهپذیری پروژه سختگیری نکنند؛ ممکن است بر روی پروژههایی مشغول به فعالیت شوند که یا متناقض با یکدیگر هستند یا اهداف تکراری دارند.
بنابراین لازم است؛ پروژهها به وسیله یک طرح تجاری (Business Case) پشتیبانی شوند تا ثابت شود که گزینههای انتخاب شده برای آنها جزء بهترین موارد بودهاند. یادتان باشد که اگر یک پروژه فاقد اصل توجیهپذیری باشد.
لازم است در همان مراحل اولیه متوقف شود؛ لذا متوقف کردن یک پروژه در این شرایط میتواند به سازمانها کمک مثبتی کند؛ چراکه در این صورت منابع سازمان میتوانند در راستای پروژههای ارزشمند سرمایهگذاری شوند.
اصل دوم: درس گرفتن از تجارب گذشته
در اصل دوم متدولوژی PRINCE2 به آموختن از تجارب گذشته و درس گرفتن از آنها پرداخته میشود؛ بنابراین لازم است این تجارب به صورت کارآمد و قابل استفاده حفظ شود تا بتوان از آنها در هر زمانی برای رسیدن به موفقیت استفاده نمود.
معمولاً پروژهها در یک سازمان حالت موقت دارند؛ به این معنی که در یک بازه زمانی محدود انجام میشوند و برای یک هدف خاص یک مدل تجاری هستند. از آنجایی که منحصربهفرد بودن جزء ویژگیهای مشترک تمام پروژهها است؛ این خصوصیت میتواند افراد یک تیم را به چالش بکشد. به این دلیل که ممکن است اعضای تیم تجربه انجام چنین پروژهای را نداشته باشند.
بنابراین، زمانی که مدیریت یک پروژه را برعهده میگیرید؛ بهتر است روشهای درست و نادرست انجام شده در پروژههای مشابه گذشته را مورد بررسی قرار دهید و از تجارب آنها استفاده نمایید.
با توجه به اینکه جمعآوری درسهای آموخته شده؛ به عنوان یک روش مؤثر و کارآمد در طول مدیریت پروژه فعلی و انتقال آنها به اعضای مدیریت پروژههای بعدی محسوب میشود؛ استاندارد PRINCE2، همواره بر اهمیت توجه به تجربیات گذشته و جمعآوری دانشهای جدید و همچنین استفاده از آنها تأکید دارد.
لذا زمانی که میخواهید یک پروژه را شروع کنید؛ بهتر است ابتدا پروژههای مشابه یا قبلی را بازبینی کنید تا بفهمید آیا میتوان از آنها درس گرفت یا نه. درصورتیکه پروژه مورد نظر اولین تجربه افراد درون سازمان است.
مهمترین اصل آموختن از دیگران خواهد بود و پروژه باید به دنبال تجارب خارجی باشد و با پیشرفت پروژه همچنان یادگیری از پروژههای دیگر باید ادامه پیدا کند.
اصل سوم: تعریف دقیق و شفاف نقشها و مسئولیتها
در یک پروژه بر اساس متدولوژی PRINCE2 لازم است؛ تمام مسئولیتها و نقشهایی که به افراد واگذار میشود؛ به صورت دقیق و مشخص تعریف شود و مورد توافق تمام اعضای تیم پروژه قرار گیرد.
از آنجایی که پروژهها دارای افراد و اعضای تیم هستند؛ میزان برنامهریزی و کنترل پروژه کافی به نظر نمیرسد؛ لذا اگر افراد درگیر در پروژه مناسب نباشند؛ به صورت اشتباه انتخاب شده باشند؛ حتی ندانند باید از دیگران چه انتظاری داشته باشند و از آنها چه انتظاری میرود؛ ممکن است پروژه به خوبی اجرا نشود.

بنابراین، مهم است که هر نقش و مسئولیت در تیم مدیریت پروژه به وسیله یک فرد مشخص انجام شود. ممکن است؛ اعضای یک پروژه شامل سازمانها، دپارتمانهای مختلفی یا ترکیبی از منابع تمام وقت و پاره وقت باشند.
این امر باعث میشود؛ ساختارهای مدیریتی طرفهای درگیر در پروژه دارای اهداف، اولویتها و علایق متفاوت باشند. علاوه بر این، احتمال دارد ساختارهای مدیریتی روتین سازمان برای کار بر روی پروژه مورد نظر طراحی نشده یا مناسب نباشند.
پس برای رسیدن به موفقیت لازم است پروژهها دارای ساختار مدیریتی شفافی باشند که در آن نقشها و مسئولیتهای افراد درگیر در پروژه به صورت دقیق و مشخص تعریف شده و مورد توافق همه قرار گرفته باشد و ابزار مفیدی برای برقراری ارتباط مؤثر و کاربردی بین افراد درگیر وجود داشته باشد.
اصل چهارم: مدیریت مبتنی بر مرحله
از آنجایی که این احتمال وجود دارد در هر پروژهای مواردی از عدم قطعیت مشاهده شود؛ مطابق استاندارد و چارچوب PRINCE2، راهکار مناسب و کارآمد این است که برنامهریزی، نظارت و کنترل یک پروژه به صورت مرحله به مرحله یا مرحلهای انجام شود.
به تعدادی دوره زمانی که مراحل مدیریتی نام دارد؛ تقسیمبندی گردد. انجام این مراحل میتواند روزها، هفتهها یا حتی ماهها به طول بینجامد تا مجموعهای از محصولات در هر مرحله از پروژه ایجاد شود.
معمولاً کمیته هیأت پروژه این اختیار را به مدیر پروژه میدهد که در مدت زمان مشخص شده فقط یک مرحله را مدیریت کند. بعد از اینکه مرحله فوق تمام شد؛ مدیر پروژه باید به اعضای هیأت پروژه گزارش خود را اعلام کند.
تا آنها عملکرد مرحله و دیگر موارد نظیر وضعیت فعلی؛ توجیه پروژه را مورد بررسی قرار دهند و در مورد اینکه آیا لازم است اجازه انجام مرحله بعدی را صادر کنند یا نه تصمیم بگیرند.
هیأت پروژه فقط در صورت وجود توجیهپذیری کافی برای ادامه پروژه، انجام مرحله بعدی را مجاز میداند؛ بنابراین مدیران ارشدی که نقش و مسئولیتی در هیأت پروژه برعهده دارند، نیازی به درگیر شدن با مدیریت روزانه مراحل پروژه را نخواهند داشت.
هنگام تهیه برنامه جامع، در ابتدای پروژه تیم مدیریت پروژه تصمیم میگیرند که چگونه تقسیمبندی پروژه به مراحل مدیریتی را انجام دهند. انتخاب مراحل مدیریتی مناسب برای یک پروژه به مواردی مثل اندازه و پیچیدگی پروژه و سیاستها یا استانداردهای سازمان بستگی دارد.
در متدولوژی PRINCE2 بیان میشود که پروژهها لازم است؛ حداقل دارای دو مرحله اصلی مدیریتی باشند که یکی از این مراحل برای آغازین پروژه و یکی برای مدیریت اجرای پروژه مورد استفاده قرار گیرد.
بنابراین پروژههای بزرگ و پیچیده به مراحل مدیریتی بیشتری نیاز دارند. درصورتیکه مدیریت پروژه مبتنی بر مرحله باشد؛ تضمینکننده شروع درست پروژه خواهد بود و نقاط بررسی و تصمیمگیری را به وجود میآورد و به این ترتیب، هیأت پروژه امکان ارزیابی پیشرفت پروژه در فواصل زمانی مشخص را خواهد داشت.
اصل پنجم: مدیریت مبتنی بر سطوح (استثناء)
در چارچوب و استاندارد مدیریت پروژه PRINCE2 بر پایه سطوح یا استثناء صورت میگیرد. هر سطح مدیریتی میتواند؛ بر این اساس سطوح مدیریتی پایینتر از خود را مدیریت کند؛ به آنها اجازه دهد تا مدیریت پروژه را برعهده بگیرند.
البته سطح بالاتر مدیریت پروژه، مرزهای خاصی را برای حدود اختیاراتی که لازم است سطوح پایینتر داشته باشند؛ مشخص میکند. بعد از این، سطح پایینتر مدیریت تنها در شرایطی که متوجه شود؛ وضعیتی به وجود آمده که باید مرزهای اختیاراتش را نقض کند؛ نیاز به دریافت مجوز از سطوح بالاتر مدیریت خود را دارد.
سطح بالاتر مدیریت اختیارات را به سطوح پایینتر خود با مشخص کردن حد مجاز برای 6 حوزه زمان، هزینه، محدوده، کیفیت، ریسک و منافع تفویض میکند. برای هر کدام از این حوزهها، یک تلرانس مجاز تعریف شده است و هر زمان که به نظر برسد؛ این حوزهها در حال نقض و لغو شدن هستند.
لازم است سطح پایینتر مدیریت شرایط پیش آمده را به سطح بالاتر مدیریت اطلاع دهد که به این وضعیت یک استثناء میگویند. در یک پروژه برای هرکدام از حوزههای عملکردی که به آنها اشاره کردیم؛ مطابق روش PRINCE2 یک محدوده مجاز مشخص شده که به صورت زیر تعریف میشود.

زمان (Time or Schedule)
سطح بالاتر مدیریت یک بازه زمانی مشخص را به سطح پایینی، مدیریتی پروژه میدهد تا بتواند کارش را با پذیرش تلرانس معین در این بازه به انجام برساند. مثلاً پروژه باید در طول 6 ماه به پایان برسد.
با پذیرش تحویل زود هنگام 2 هفته و تحویل دیر هنگام یک هفتهای. درصورتیکه سطح پایین مدیریت به این نتیجه برسد که نمیتوان کار را در بازه زمانی مشخص شده تحویل دهد؛ باید وضعیت را به سطح بالاتر مدیریتی خود اطلاع دهد.
هزینه (Cost)
سطح بالاتر مدیریت با در نظر گرفتن تلرانس، بودجه معینی را برای هزینه کردن به سطح مدیریت پایینتر از خود اختصاص میدهد. مثلاً بودجه پروژه میتواند 10 میلیون تومان باشد؛ با پذیرش هزینه 1 میلیون تومان کمتر و بدون هزینه اضافی.
اگر سطح پایینتر مدیریت به این نتیجه برسد که با بودجه 9 تا 10 میلیون تومان نمیتوان کار را به صورت کامل تحویل داد؛ لازم است وضعیت را به سطح مدیریتی بالاتر از خود اطلاع دهد.
کیفیت (Quality)
سطح بالاتر مدیریت برای تمام محصولاتی که باید تولید شود؛ به سطح پایینتر از خود مجموعهای از مشخصات و ویژگیها را ارائه میدهد؛ البته در مورد این مشخصات هرگونه تلرانسی که لازم باشد؛ به آنها نشان داده میشود.
درصورتیکه سطح پایینتر مدیریت در این محدوده، نتواند مشخصاتی از محصولات مورد نظر را مطابق زمانبندی تعیین شده ارائه دهد؛ باید وضعیت را به سطح مدیریت بالاتر از خود اعلام کند.
محدوده (Scope)
محدوده یعنی تغییرات مجازی که در محصولات به دست آمده از پروژه ایجاد میشود. مثلاً محصول مورد نظر میتواند؛ یک وب سایت با صفحاتی باشد که اطلاعات مربوط به خدمات اصلی شرکت در آنها قرار دارد و اگر زمان اجازه دهد؛ خدمات ثانویه در این صفحات درج میگردد.
درصورتیکه سطح پایین مدیریت، متوجه شود که نمیتواند صفحات مربوط به خدمات اصلی شرکت را ارائه دهد؛ باید وضعیت را به سطح بالاتر مدیریت خود گزارش نماید.
منافع (Benefit)
منظور از منافع پروژه میزان مجاز افزایش یا کاهش در منافع قابل تحویل است. به عنوان مثال، مشخص شده که فروش حاصل از یک پروژه لازم است در محدوده 50 تا 60 میلیون تومان باشد؛ لذا اگر به نظر برسد که این پیشبینی محقق نمیشود؛ باید به سطوح بالاتر مدیریتی وضعیت اطلاع داده شود.
ریسک (Risk)
منظور از ریسک در پروژه، محدودیتهایی است که در این زمینه در نظر گرفته میشود. مثلاً سطح بالاتر مدیریت به سطح پایینتر مدیریت اطلاع میدهد که هزینههای مورد انتظار برای یک ریسک پیشبینی شده در پروژه نباید از 2 میلیون تومان بیشتر شود. در صورتی که سطح پایینتر مدیریت متوجه شود که هزینههای مورد انتظار از محدوده تعیین شده تجاوز کرده است، باید وضعیت پیش آمده را به سطح بالاتر مدیریت اطلاع دهد. در مدیریت بر پایه استثنا برای تصمیمگیری تنها انحرافاتی که مهمتر از روشها و خط مشیها هستند به مقامات بالاتر سازمان اطلاع داده میشود.
اصل ششم: تمرکز بر محصول
هنگامی که یک پروژه با توجه به اصول متدولوژی PRINCE2 تعریف و مشخص میشود؛ لازم است بر زمینه تحویل محصولات و به خصوص کیفیت مورد نیاز آنها تمرکز بیشتری داشته باشد.
پروژههایی که تمرکز آنها بر روی آن چیزی است که باید در پروژه تولید شود؛ نسبت به پروژههایی که تمرکز اصلی آنها بر روی کار پروژه تعریف شده؛ به طور معمول موفقتر هستند.
چراکه هدف از انجام یک پروژه برآورده کردن انتظارات ذینفعان، مطابق با توجیه تجاری آن بوده و برای انجام این کار لازم است از محصولات مورد نیاز و کیفیت مورد انتظار برای آنها درک مشترکی وجود داشته باشد.
بر اساس اصل ششم، روش PRINCE2 میخواهد که پروژهها خروجی- محور باشند تا فرایند – محور. (خروجیها همان محصولات هستند) پروژه خروجی – محور به پروژهای، گفته میشود که قبل از انجام فعالیتهای لازم برای تولید محصولات، ابتدا آنها را تعریف میکنند و بر روی آنها به توافق نظر میرسند.
تمرکز داشتن بر روی محصولات، تضمین میکند که پروژه تنها فعالیتهایی را انجام میدهد که به صورت مستقیم در تحویل یک محصول نقش داشته باشند؛ بنابراین پروژه از آنچه برای تحویل محصولات توافق شده خود نیاز دارد؛ کار بیشتری انجام نمیدهد.
علاوه بر این کمک میکند تا مدیریت تغییرات کنترل شده به خوبی صورت گیرد و با توافق در آغار پروژه ریسک اختلاف نظرات و نارضایتی کاربران کاهش پیدا کند.
اصل هفتم: اختصاصیسازی سیستم مدیریت پروژه برای شرایط پروژه
پروژهها دارای اندازهها و پیچیدگی مختلفی هستند؛ از پروژههای بزرگ و کوچک گرفته تا پروژههای مهندسی، ساختمانی و پروژههای بخش دولتی و … اما نکته مهم و کلیدی، برای استفاده موفق از چارچوب و استاندارد PRINCE2 این است که بتوانید آن را به گونهای، سفارشیسازی کنید که با اندازه، پیچیدگی، محیط، اهمیت، توانایی تیم و ریسک مناسب پروژه مورد نظر شما مطابقت داشته باشد.
بنابراین زمانیکه میخواهید از روش PRINCE2 برای مدیریت پروژههای مختلف استفاده نمایید؛ لازم است آن را با توجه به بسترهای خاص هر پروژه و مطابق با نیازهای موجود طراحی و تنظیم کنید.
مثلاً زمانیکه مشغول مدیریت یک پروژه کوچک هستید؛ این مهم است که هرگز بار کاری اعضای تیم را با فرایندها و اسناد مدیریتی غیرضروری سنگین نکنید. اما درصورتیکه این شرایط به وجود آمد؛ شاید لازم باشد؛ با کاهش نحوه استفاده از متدولوژی PRINCE2 وضعیت را به حالت مطلوب و مناسب برگردانید.
با این وجود، باید توجه داشته باشید که با این کار به فعالیتهای مهم مدیریت پروژه، مثل برنامهریزی و مدیریت ریسک آسیبی وارد نشود. در حوزه مدیریت پروژه نکتهای که بسیار حائز اهمیت خواهد بود؛ این است که بتوانید به صورت کافی و لازم از استاندارد PRINCE2 استفاده نمایید.
چراکه اگر نحوه اعمال این استاندارد در پروژه بیش از حد کاهش پیدا کند؛ این وضعیت میتواند باعث بروز بینظمی و هرجومرج در پروژه شود و زمان شما را به جای مدیریت کردن بهتر پروژه، درگیر حل مشکلات ناشی از این بینظمیها نماید.
علاوه بر این، درصورتیکه بیش از اندازه استاندارد PRINCE2 بر روی یک پروژه اعمال شود؛ ممکن است شرایط موجود، باعث شود بخشهای مختلف یک سازمان یا شرکت خاص درگیر مواردی مثل فرایندهای مدیریتی غیرضروری یا کاغذ بازی بین واحدهای مجموعه شوند.
علاوه بر این، درصورتیکه در حوزه مدیریتی خود با پروژههای بسیار بزرگ و پیچیده روبهرو شدید، شاید لازم باشد به سراغ افزایش نحوه استفاده از چارچوب PRINCE2 و اعمال آن بر روی مراحل مختلف پروژه بروید و این کار را انجام دهید.
با این وجود، اگرچه روش PRINCE2 مدلی انعطافپذیر و سازگار محسوب میشود؛ اما سفارشیسازی این استاندارد فقط در مورد کاهش یا افزایش بهرهمندی و استفاده از آن نبوده و ممکن است برای تطبیق با این روش، در حوزه مدیریت پروژه روشهای کاربردی و مؤثر دیگری هم وجود داشته باشد.

با اصطلاحات کلیدی و مهم متدولوژی PRINCE2 آشنا شوید
در روش PRINCE2 خروجی، منافع و نتیجه به عنوان اصلاحات مهم و کلیدی محسوب میشوند. اگر شما بخواهید درک بهتری از این چارچوب مهم و کاربردی در مدیریت پروژه داشته باشید؛ بفهمید که چرا بسیاری از پروژههای بزرگ و کوچک در مراحل مختلف با شکست روبهرو میشوند؟
لازم است با این اصطلاحات و تفاوت بین آنها آشنا شوید. به همین خاطر در این بخش از فرتیک سه اصطلاح مهم استاندارد PRINCE2 را به شما معرفی میکنیم که عبارتاند از:
- خروجی یا (Output)؛ در مدل PRINCE2 خروجی به عنوان محصولاتی در نظر گرفته میشود که لازم است؛ در طول مراحل پروژه ایجاد و تولید میشوند.
- ثمره یا (Outcome)؛ در مدل PRINCE2 نتیجه به عنوان وضعیت جدیدی مطرح میشود که بر اساس آن لازم است؛ خروجیها و محصولات یک پروژه به صورت عملی استفاده شوند. در واقع ELVHJ در این استاندارد تغییراتی هستند که بر اثر استفاده از خروجیهای پروژه حاصل میشوند.
- منافع یا (Benefit)؛ در مدل PRINCE2 منافع به پیشرفتهای قابل اندازهگیری گفته میشود که ناشی از نتایج هستند؛ از پروژه به دست میآیند و یک مزیت مهم از نظر یک یا چند نفر از ذینفعان پروژه محسوب میشوند.
بعضی از الزامات در موفقیت پروژه بر اساس زنجیره خروجی، نتایج و منافع در مدل PRINCE2 به صورت زیر تعریف میشود.
خروجیها، ثمرات و منافع باید قبل از تصویب و شروع پروژه تعریف و موارد زیر بررسی شود.
- اینکه پروژه چه خروجیهایی را با چه ویژگیهایی باید تولید کند؟
- درصورتیکه این خروجیها با ویژگیهای مورد نظر تولید شوند؛ آیا قابلیت عملیاتی شدن خواهند داشت یا نه؟
- داخل و خارج از محدوده پروژه چه اقداماتی باید انجام شود تا خروجیهای پروژه عملیاتی گردند؟
- آیا فرد یا گروهی وجود دارد که بررسی کند پروژههای وابسته میتوانند در زمانبندی تعیین شده خروجی مناسب با کیفیت مطلوب و قابل قبول را ارائه دهند؟
- آیا پروژههای دیگری وجود دارند که لازم است خروجیهایی را تولید کنند و آیا خروجی آنها قابلیت عملیاتی شدن دارد؟
- اگر پروژه با این خروجیها عملیاتی شود، آیا منافع پروژه قابل حصول است یا خیر؟
پروژه باید بتواند بر اساس مواردی مثل هزینه مورد نظر، زمان مشخص شده و کیفیت مطلوب، خروجیها و محصولات تعریف شده را ایجاد و تولید کند.
ممکن است؛ شرایطی پیش بیاید که خروجی پروژه از کیفیت مناسبی برخوردار نباشد. افزایش هزینه و زمان باعث شود تا پروژه به صورت کامل با شکست روبهرو گردد. در این وضعیت، اگرچه خروجی پروژه تولید شده؛ اما نتایج و منافع مورد انتظار تحقق پیدا نکرده است.
این مسأله حتی زمانیکه محصول جدیدی را طراحی میکنید که با نیازهای مشتریان مطابقت ندارد؛ باز هم پروژه را با شکست روبهرو میکند یا حتی اگر محصول جدید خود را در زمان مناسب به بازار عرضه نکنید؛ احتمال دارد بازار به رقبای شما واگذار شود و شما در پروژه مورد نظر موفقیتی را به دست نیاورید.
خروجیهایی که به وسیله پروژه تولید شدهاند، باید بتوانند عملیاتی شوند.
گاهی اوقات یک سیستم به خوبی طراحی و پیادهسازی میشود؛ اما در مرحله اجرا، شکست میخورد؛ به این دلیل که آمادگی لازم برای اجرای آن وجود ندارد یا اینکه آموزش مورد نیاز به درستی صورت نگرفته است.
بنابراین باید تمهیدات و اقداماتی که خارج از محدوده پروژه قرار دارند و برای تحقق منافع آن مهم و ضروری هستند؛ در زمان مقرر شده انجام شوند.
در تمام مراحل تعریف و اجرای پروژه بررسی امکانپذیری تحقق منافع امری ضروری و مهم است.
از آنجایی که شرایط محیط پروژه در حال تغییر است و احتمال دارد پروژه مطابق برنامه اجرا نشود؛ یا وضعیت پیرامونی پروژه به صورتی تغییر کند که در وضعیت جدید پیش آمده؛ خروجیهای پروژه قابل عملیاتی شدن نباشند یا اینکه منافع مورد انتظار به دست نیایند؛ بهتر است در تمام مراحل پروژه تحققپذیری منافع مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد.

راهکارهای کارآمد و مؤثر متدولوژی PRINCE2 برای مدیریت منافع پروژه:
مدیریت منافع پروژه شامل برنامهریزی، اندازهگیری، ردیابی و شناسایی منافع است که از زمان شروع برنامه یا سرمایهگذاری برای پروژه تا زمان تحقق و به نتیجه رسیدن آخرین سود پیشبینی شده؛ میشود.
هدف از این مدیریت اطمینان پیدا کردن از این مسأله است که آیا منافع مورد نظر خاص، توافق شده، قابل اندازهگیری، واقعبینانه و محدود به زمان هستند یا خیر.
در این راستا، تهیه سندی با عنوان سند مدیریت منافع که در جهت تحقق منافع پروژه مورد استفاده قرار میگیرد؛ یکی از راهکارهای مؤثر و کاربردی مدل PRINCE2 است که در مراحل اولیه پروژه تهیه شده و در مراحل بعدی و در صورت لزوم بهروزآوری و استفاده میشود.
هدف از این رویکرد، شناسایی منافع و انتخاب نحوه اندازهگیری آنها است؛ به صورتی که بتوان نشان داد منافع پروژه چگونه به دست آمده است. رویکرد مدیریت منافع باید شامل اطلاعاتی درمورد جدول زمانیبندی مورد انتظار برای این منافع باشد؛ زمانی که منافع باید اندازهگیری شوند و اینکه چه افرادی باید اطلاعات مورد نیاز را جمعآوری کنند.
سند رویکرد مدیریت منافع موارد زیر را در بر میگیرد:
- کدام منافع لازم است اندازهگیری و مدیریت شوند؟
- کدام افراد پاسخگوی منافع مورد انتظار هستند؟
- برای اطمینان از نتایج به دست آمده از پروژه، چه اقدامات مدیریتی لازم است انجام شود؟
- میزان دستیابی به منافع مورد انتظار را چگونه میتوان اندازهگیری کرد و چه زمانی قابل اندازهگیری هستند؟
- برای اندازهگیری منافع چه منابعی مورد نیاز است؟
- برای پیشرفتها در پروژه مبنا و اساس محاسبه چیست؟
چه تفاوتهایی بین دو استاندارد PMBOK و PRINCE2 وجود دارد؟
در خصوص تفاوتهایی که بین دو استاندارد PMBOK و PRINCE2 وجود دارد؛ میتوان به موارد زیر اشاره نمود.
این دو استاندارد از لحاظ کلیات و اولویتهای مربوط به پروژه با یکدیگر متفاوت هستند.
اصلیترین تفاوتی که بین PRINCE2 و PMBOK وجود دارد؛ این است که PRINCE2 یک چارچوبی کلی به شما ارائه میدهد و بیان میکند که چگونه پروژه مورد نظر خود را تکمیل کنید؛ بنابراین شما برای رسیدن به هدفها و مقاصدی که در پروژه دارید؛ میتوانید از نمونهها و الگوهایی که این مدل در اختیارتان قرار میدهد؛ بر اساس نیازهای پروژه استفاده کنید.
اما PMBOK که به آن گستره دانش مدیریت پروژه هم گفته میشود؛ به شما توصیه میکند که از چارچوب و استاندارد مدیریت پروژه استفاده کنید و در این زمینه تکنیکها و ابزارهای کاربردی بسیاری را در اختیارتان قرار میدهد تا بتوانید در هر موقعیتی بهترین انتخاب را داشته باشید.
اگرچه PMBOK همواره مدیر پروژه را به عنوان مسئول تمام موفقیتها و شکستهایی معرفی میکند؛ اما PRINCE2 در خصوص موفقیت یا شکست پروژه نقش تحلیلگران کسب و کار، فروشندگان، مشتریان، همکاران و تیمهای عرضهکننده را با جزئیات بیشتری بیان میکند.
در واقع استاندارد PMBOK به سؤال اینکه چگونه در یک پروژه باید کارها و فعالیتها باید انجام دهید؟ پاسخ میدهد و استاندارد PRINCE2 به توضیح درباره این سؤال که چه کارهایی را باید چه زمانی انجام دهید؟ میپردازد.
PMBOK مواردی مانند برآورد زمان و هزینهها، در پروژه با استفاده از ساختار شکست کار یا WBS و به کارگیری تکنیکهای مختلف، شبکههایبرداری و گرهای توضیح میدهد؛ اما PRINCE2 فقط مشکلات مربوط به پروژه به صورت کلی بررسی میکند. به طور مستقیم وارد بخش بودجهبندی، هزینهها نمیشود و هیچ کدام از مباحث برآورد زمان و هزینهها در PMBOK را تحت پوشش قرار نمیدهد.
با وجود اینکه استانداردهای PMBOK و PRINCE2 در حوزه مدیریت ریسک پروژه، با استفاده از روشی تقریباً یکسان و مشابه به شناسایی و ارزیابی ریسکهای موجود در پروژه میپردازند؛ اما PMBOK تکنیکها و ابزارهای مختلفی را برای آنالیز و سنجش کمی ریسکهای پروژه پیشنهاد میدهد؛ درصورتیکه متدولوژی PRINCE2 فراهم نمودن؛ منابع مورد نیاز برای مدیریت ریسکهای پروژه را جزء اولویت کارها میداند و اشارهای به آنالیز کمی آنها نمیکند.
دو مدل از لحاظ ساختار با یکدیگر متفاوت هستند
استاندارد PMBOK، ویرایش ششم توسط ۴۹ فرایند مختلف که در هر کدام از آنها در 5 گروه فرایندی دستهبندی میشوند؛ تعریف شده است. به صورتی که هر فرایند مجموعهای شامل اقدامات مرتبط با خدمات، محصولات یا نتایج از پیش تعیین شده است.
بر اساس این ساختار هر فرایند در PMBOK با بهرهگیری از تکنیکها و ابزارهای خاص و همچنین دریافت ورودیهای مورد نیاز، میتواند شما را به خروجیهای مورد انتظارتان از پروژه برساند.
PMBOK برای هر کدام از حوزههای دانش پروژه صورت کامل و جامع مفاهیم، اصطلاحات، فعالیتهای مربوطه را معرفی میکند که زمینه حرفهای و تخصصی مدیریت پروژه را تشکیل میدهند. همچنین به شرح مختصری از مهارتهای بین فردی که برای مدیر پروژه بسیار کاربردی و مؤثر هستند؛ میپردازد.
اما استاندارد و چارچوب PRINCE2 از لحاظ ساختاری از عناصری شامل مضامین، اصول، فرایندها و محیط پروژه تشکیل شده که اصول هفتگانه آن عبارتاند از: توجیه کسب و کار، تعریف وظایف و مسئولیتها، یادگیری از تجارب گذشته، مدیریت مراحل، تمرکز بر محصولات، مدیریت سطوح و استثنا و تطبیق با محیط پروژه.
مضامین در 7 فرایند مختلف این مدل بیان میکند که در طول انجام یک پروژه و در مدت زمان تعیین شده؛ هر فردی چه وظایف و مسئولیتی را باید بر عهده بگیرید؟ فرایندهای متدولوژی PRINCE2 تقریباً مشابه استاندارد PMBOK بوده و دارای فعالیتهای مختلفی است.

این دو استاندارد از لحاظ سطح پذیرش با یکدیگر متفاوت هستند
در سطح جهانی هر دو مدرک PMP و PRINCE2 شناخته شده و معتبر هستند؛ اما در اغلب کشورهای اروپایی و برخی از کشورها مثل استرالیا و انگلیس متدولوژی PRINCE2 متداولتر و رایجتر بوده؛ درحالیکه در کشورهای کانادا، آمریکا و خاورمیانه، بیشتر مدرک PMP مورد پذیرش است.
لازم به ذکر است که در هر دو دوره آموزش PRINCE2 و دوره تخصصی PMBOK، مهارتهای گوناگونی در خصوص مدیریت پروژه به علاقهمندان ارائه میشود که در تمام صنایع و پروژههای مختلف قابل اجرا و پیادهسازی است.
اگر شما مدیر مسئول پروژههای بزرگ و کوچک هستید؛ یا اینکه در حوزههای مختلف تولید محصول، ساخت و ساز، صنایع و فناوری IT و … کار میکنید؛ میتوانید چهارچوبهای PMBOK و الگوهای PRINCE2 در جهت مدیریت پروژه استفاده کنید؛ چراکه این دو مدل برای تمام پروژهها و صنایع کاربردی و قابل اعمال هستند.
این دو مدل در زمینه چهارچوب مدیریت پروژه با یکدیگر متفاوت هستند
اهداف پروژههایی که بر مبنای استاندارد PMBOK پیادهسازی و اجرا میشوند؛ بیشتر جنبه تجاری دارد. اما پروژههایی بر پایه استاندارد PRINCE2 اجرا و پیادهسازی میشوند؛ علاوه بر پروژههایی که جنبه تجاری دارند؛ شامل پروژههای سرمایهگذاری عمرانی و مهندسی هم میشود.
مؤسسه مدیریت پروژه آمریکا PMI استاندارد PMBOK را به صورت یک مستند توصیفی – تشریحی ایجاد کرده؛ اما دفتر بازرگانی دولت انگلستان OCG و بعد از آن موسسه AXELOS، استاندارد PRINCE2 را در قالب یک متدولوژی مدیریت پروژه و به صورت تجویزی – تعیینی ایجاد نموده است.
بنابراین PMBOK توصیفی- تشریحی و PRINCE2 تجویزی- تعیینی است و این دو استاندارد تا زمانی که وارد جزئیات مدیریت پروژه نشوند؛ میتوانند در بسیاری از موارد با هم وجه اشتراک داشته باشند.
این دو مدل در مفهوم مدیریت پروژه با یکدیگر متفاوت هستند
در استاندارد PMBOK درباره مدیر پروژه و ارتباط بین مدیریت عمومی با مدیریت پروژه تعاریف جامع و کاملی بیان شده، اما استاندارد PRINCE2 از همپوشانی این موارد اجتناب میکند، هرچند که این دو چارچوب بین چرخه پروژه و سیکل حیات محصول، هیچ تمایزی قائل نمیشود.
در PMBOK مدیران پروژه و تیم پروژه جزئی از اعضای یک پروژه به شمار میآیند، اما روش PRINCE2 فقط از سطوح بالاتر مدیریتی و مواردی از اعضای خارج تیم مدیریت پروژه تشکیل شده است.
مهارتهای کلیدی مدیریت عمومی و اثرات اقتصادی، اجتماعی و محیطی که میتوانند بر روی پروژه اثر بگذارند، در PMBOK به صورت کامل و جامع تعریف شده است، اما PRINCE2 هیچ توضیح درباره مفهوم مدیریت پروژه بیان نمیکند و نسبت به موضوعات مختلف دید جزئی ندارد.
علاوه بر این، در این دو استاندارد نوع عملکرد سازمان پروژه کاملاً متفاوت بوده، با وجود اینکه PMBOK پروژه را در محیطی گستردهتر با نام دفتر مدیریت پروژه قرار میدهد، اما دید روشنی از ساختار سازمان پروژه یا درک ارتباط میان مدیر پروژه، مدیران ارشد و دفتر مدیریت پروژه امری بسیار سخت به نظر میرسد.
این دو مدل در فرایندهای مدیریت پروژه با یکدیگر متفاوت هستند
در روش PMBOK فرایندها به 5 گروه فرایندی تقسیم میشوند که شامل آغازین، برنامهریزی، اجرا، پایش و کنترل و در نهایت خاتمه هستند، اما مدل PRINCE2 دارای ۷ فرایند اصلی است که به صورت مستقل و مجزا از یکدیگر قرار دارند.
در مدل PMBOK تعاملات بین فرایندها از یک گروه فرایندی تشکیل شده است که آنها را به ورودیها، خروجیها، ابزارها و تکنیکهای گوناگونی طبقهبندی میکند و همچنین برای پرورش تیم پروژه دارای یک فرایند مجزا است، با این وجود مدل PRINCE2 هیچ کدام از این موارد را پوشش نمیدهد.
این دو مدل در حوزههای مختلف دانش مدیریت پروژه با یکدیگر متفاوت هستند
تفاوت بین PMBOK و PRINCE2 در حوزههای مختلف دانش مدیریت پروژه عبارت است از مواردی که در زیر آمده.

حوزه مدیریت یکپارچگی پروژه؛ مدل PRINCE2 بیشتر به جزئیات میپردازد و در مورد کنترل متغیرها از یک نگرش جزئی برخوردار است؛ اما PMBOK یک دیدگاه کلی و جامع ارائه میدهد؛ وارد جزئیات نمیشود و هیچ روش خاصی را برای دستیابی به آنها به صورت شفاف و روشن بیان نمیکند.
حوزه مدیریت محدوده پروژه؛ مدل PRINCE2 با استفاده از کنترل متغیرها مدیریت محدوده پروژه را انجام میدهد که به صورت بخشی از برنامه کیفی پرشده در PID است. این استاندارد بیشتر بر روی توجیه اقتصادی پروژه، تأکید دارد و مدل تجاری را در تمام فرایندهای مدیریت پروژه را از مرحله آمادهسازی تا مرحله بستن پروژه تحت تأثیر قرار میدهد.
اما PMBOK برای مواردی نظیر شرح محصولات، استخراج الزامات، محدودیتها، فرضیات، بیانیه محدوده و خروجی پروژه یک تعریف اولیه را ارائه میدهد و بیان میکند که تغییرات، باید با چه میزانی موارد انتظار پروژه و محدوده مدیریت شده آن را در بر بگیرد.
حوزه مدیریت زمانبندی پروژه؛ مدل PRINCE2 از مضمون Plans برای مدیریت زمانبندی، پروژههای مختلف استفاده میکند و با استفاده از فرایندهایی مثل CS2/3/4/5/7/8 در سطحی جزئیتر، کنترل متغیرها را انجام میدهد.
اما PMBOK نه تنها هیچ توجیه قابل قبولی درباره ریسکهای ناشی از نتایج برنامهریزی پروژه ارائه نمیدهد؛ بلکه به عنوان یک ورودی عمل میکند؛ به ویژه برای پروژههایی که دارای برنامه مدیریت ریسک هستند.
حوزه مدیریت هزینه پروژه؛ مدل PRINCE2 در زمینه مدیریت و کنترل هزینههای مربوط به پروژه، فاکتورهایی نظیر اهداف پروژه، میزان افزایش پیشرفت و فرایندهای وزن دهی را مورد ارزیابی و بررسی قرار میدهد و مشابه مرحله برنامهریزی بودجهبندی هزینهها را انجام میدهد.
اما مدل PMBOK مواردی مانند تخصیص هزینه کل محاسبه شده نسبت به بستههای کاری پروژه را بررسی کرده و از شیوههای به خصوصی برای کنترل هزینهها در هر مرحله از پروژه استفاده میکند.
علاوه بر این، با در نظر گرفتن اثر تغییرات یا پیشنهاد برنامههای دیگر بر روی عامل هزینه پروژه، از تکنیک مدیریت ارزش کسب شده (EVM: Earned Value Management) به عنوان ابزاری در جهت ارزیابی و سنجش عملکرد هزینههای پروژه بهره میگیرد.
حوزه مدیریت کیفیت پروژه؛ مدل PRINCE2 در بخش مدیریت کیفیت پروژه، فرایندی با عنوان SU4 را برای ثبت و ضبط انتظارات کیفی، مشتری معرفی میکند و برنامهریزی کیفی کاملتری را ارائه میدهد.
این مدل، اصول گسترده تضمین کیفی سازمانی و استفاده از استانداردها را از جنبههای دیگر اصول، تضمین پروژه و برنامهریزی منابع برای فعالیتهای کیفی و کنترل نتایج جدا میکند و برای تمامی اسناد کیفی یک فایل کیفی مستقل را ارائه میدهد.
همچنین استاندارد PRINCE2، در مورد زیربخشهای مدیریت کیفیت پروژه یعنی کنترل کیفیت، نیازی به بررسی کیفی محصولات و استفاده از ابزارها یا تکنیکهای خاصی نظیر Qualify Log ندارد.
اما PMBOK، از استانداردهای TQM و ISO 9000 استفاده میکند که با فرایندهای دیگر بهبود مستمر سازگاری دارند؛ اما با توجه به اینکه برنامه کیفی پروژه معادل برنامه مدیریت کیفی است.
PMBOK نمیتواند انتظارات کیفی مشتری را فرموله کند. برای پوشش دادن به تمامی فعالیتهای برنامهریزی شده در سیستم کیفی، از واژه تضمین کیفیت، استفاده میکند تا مطمئن شود پروژه مورد نظر توانسته بر اساس استانداردهای، کیفی مربوطه تکمیل گردد یا خیر؟
علاوه بر این، یکی از زیربخشهای مدیریت کیفیت پروژه، کنترل کیفیت است که در استاندارد PMBOK این واحد شامل کنترل نتایج خاص پروژه به منظور شناسایی، انطباق آن با استانداردهای کیفی مربوطه میشود.
حوزه مدیریت منابع پروژه؛ مدل PRINCE2 در مدیریت منابع و منابع انسانی پروژه با استفاده از تعاریف استاندارد، یک ساختار سازمانی مدیریت پروژه را برای هر نقش در نظر میگیرد که با پروژههای خاص مطابق دارد و به تعیین برنامه زمانبندی، جلسات تیم مدیریت پروژه و برنامهریزی برای فرایندهای SU2، SU3 میپردازد.
البته این مدل نقشهایی را که باید در حوزه مدیریت منابع انسانی پروژه، نظر گرفته شود به صورت جزئیتری پوشش میدهد؛ اما مطلبی را درباره توسعه تیم پروژه و جذب نیرو بیان نمیکند.
اما مدل PMBOK به مستندسازی مشاغل پروژه، شناسایی و تخصیص وظایف و مسئولیتها میپردازد و بیان میکند نقشها و مسئولیتها که در پروژه تعریف شده است؛ میتوانند به گروهها یا واحدهای مختلف تخصیص داده شوند.
همچنین، این استاندارد در زمینه جذب نیرو شامل تخصیصها، تأمین منابع انسانی و مصاحبه بوده و در مورد درورش تیم پروژه (تیمسازی) نیز، از تیم آموزش پرسنل و سیستم قدردانی و پاداش تشکیل شده است.
حوزه مدیریت ارتباطات پروژه؛ مدل PRINCE2، مدیریت ارتباطات پروژه را با استفاده طرح ارتباطی که قسمتی از PID است؛ پوشش میدهد. در مورد توزیع اطلاعات نیز این مدل شامل فرایندهایی مثل پیشرفت ارزیابی، CS2، نکات برجسته گزارشهای CS6 میشود و یک ساختار بایگانی برای نگهداری اطلاعات معرفی میکند.
در خصوص خاتمه اجرای پروژه، فرایند CP در مدل PRINCE2 به طور کامل به عنوان اختتام یک پروژه پوشش داده میشود؛ اما PMBOK به تعیین نیازهای ارتباطی و اطلاعاتی اعضای تیم پروژه میپردازد.
در مورد توزیع اطلاعات PMBOK، شامل مواردی نظیر اجرای برنامه مدیریت ارتباطات بر اساس نیازهای پیشبینی نشده، اطلاعاتی است و مسأله گزارشهای عملکرد این استاندارد از جمعآوری، آرایش دهی اطلاعات عملکرد و نگهداری و ذخیرهسازی دادهها در یک مدل سازمان یافته تشکیل میشود.
PMBOK در مورد خاتمه اجرای پروژه شامل مستندسازی نتایج به منظور فرمولسازی قابل قبول بودن محصول و آرشیو مدارک پروژه است.
حوزه مدیریت ریسک پروژه؛ استاندارد PRINCE2، مدیریت ریسک پروژه را به صورت کامل با استفاده از مواردی نظیر شناسایی و تحلیل ریسکهای پروژه تحت پوشش میدهد. در این مدل فرض میشود که روش مشابهی برای مدیریت ریسک در تمامی پروژهها به کار برده شده است.
PRINCE2، مواردی نظیر تعیین ریسکهای جدید و ردیابی ریسکهای شناسایی شده به منظور اطمینان از اجرای درست برنامهها را پوشش نمیدهد؛ اما PMBOK به بررسی مواردی همچون تصمیمگیری، درباره نحوه دسترسی و برنامهریزی فعالیتهای مدیریت ریسک در پروژه میپردازد.
همچنین، شناسایی ریسک در PMBOK شامل این است چه ریسکهایی احتمال دارد بر روی پروژه و مستندسازی ویژگیهای آن ریسکها اثر بگذارند. شامل مباحثی در مورد تکنیکهایی مثل روش طوفان فکری و دلفی میشود.
در این مدل کنترل و نظارت بر روی ریسک شامل، تعیین ریسکهای جدید و ردیابی ریسکهای شناسایی شده در جهت اطمینان از اجرای، برنامهها و ارزیابی اثربخشی آنها در کاهش ریسک است.
حوزه مدیریت تدارکات پروژه؛ استاندارد PMBOK برای مدیریت تدارکات پروژه از فرایند شناسایی، میزان تطبیق محصولات یا سرویسهای خدماتی خارج از سازمان پروژه با نیازهای واقعی پروژه استفاده میکند. شامل انتخاب پیمانکار و بررسی آنالیز خرید و تولید میشود.
این استاندارد در مورد برنامهریزی درخواستها، مواردی مثل آمادهسازی مستندات به منظور دستیابی به تأمینکنندگان آینده را در نظر میگیرد؛ اما PRINCE2 در خصوص مدیریت تدارکات پروژه موارد ذکر شده در مدل PMBOK را تحت پوشش قرار نمیدهد.
حوزه مدیریت ذینفعان پروژه؛ استاندارد PMBOK، برای مدیریت ذینفعان پروژه به چهار فرایند اشاره میکند. در گام نخست کلیه ذینفعان پروژه شناسایی، تحلیل و طبقهبندی میشوند.
در گام بعدی برنامه تعامل با ذینفعان تهیه شده و در گروه فرایندی اجرا، این برنامه اجرایی میشود. در گام آخر نیز مانند تمامی حوزههای دانش PMBOK، نظارت و کنترلی بر این موضوع صورت میگیرد؛ اما PRINCE2 در خصوص مدیریت ذینفعان پروژه بسیار محدود صحبت میکند.

ممکن است برای شما هم این سؤال پیش بیاید؛ از آنجایی که دو استاندارد PMBOK و PRINCE2 در بیشتر پروژهها استفاده میشوند؛ با توجه به نتایجی که از به کارگیری آنها حاصل شده؛ کدام یک بر دیگری برتری دارد؟
در پاسخ به این سؤال بیان شده لازم است بگوییم؛ نسبت به محیطی که در آن مشغول فعالیت هستید؛ نوع پروژه و نوع نگرش به ابزاری که برای مدیریت پروژه انتخاب میکنید؛ نتایج متفاوت است.
بر اساس شرایط ویژه اجرای پروژهها در سازمان به نظر میرسد که برای مدیران کلیدی سازمانهای پروژه – محور، تسلط بر مجموعهای از استانداردها و متدولوژیهای مدیریت پروژه امری ضروری و مهم است.
بنابراین هر سازمان پروژه – محوری باید مطابق با استانداردهای مختلف، راهنمای منحصربهفرد مدیریت پروژههای سازمان خود را تدوین کند؛ بهبود مدیریت پروژههای خود را با توجه به این سیستم بومی ساخته خود که بر مبنای این متدولوژیها و استانداردها بنا شده، دنبال کند.
به کدام مؤسسه معتبر برای شرکت در دوره PRINCE2 مراجعه کنیم؟
شاید شما هم جزء آن دسته از افرادی باشید که بخواهید؛ گواهینامه و مدرک PRINCE2 را دریافت کنید. در این راستا بهتر است بدانید گواهینامه PRINCE2، دارای سطوح مختلفی است و برای افرادی که مدیریت پروژه را برعهده دارند.
میتواند قابلیت استفاده داشته باشد؛ بنابراین لازم است قبل از اینکه بدانید الزامات دریافت این گواهینامه چیست؟ در مورد اینکه کدام افراد میتوانند گواهینامه PRINCE2 را دریافت کنند؛ اطلاعات بیشتری به دستآورید.
به طور کلی، این گواهینامه برای افرادی که درگیر اجرا، طراحی و تحویل پروژه هستند؛ میتواند بسیار کارآمد و مناسب باشد. پس اگر در حال حاضر شما هم جزء مدیران پروژه شرکتها و سازمانهای مختلف هستید و در این حوزه فعالیت میکنید.
دریافت گواهینامه PRINCE2 برای شما مفید بوده و بهتر در دوره آموزش PRINCE2 شرکت کنید. همچنین افرادی که مدیر ارشد یا عضو هیئت مدیره سازمان یا شرکت خاصی هستند؛ یا اینکه مسئولیت مدیری تحویل محصول را برعهده دارند یا جزء عضو گروه تضمین پروژه و پرسنل دفتر مدیریت پروژه هستند؛ میتوانند برای دریافت این گواهینامه اقدامات لازم را انجام دهند.
اما اگر به دنبال یک مؤسسه معتبر و شناخته شده برای شرکت در دوره PRINCE2 هستید؛ بهتر است بدانید که بهترین مرکز ارائهدهنده این دوره موارد زیر را به مخاطبان خود ارائه میدهد:
- در زمینه مدیریت پروژههای مختلف دانش مفهومی و عملی کاملی را بیان میکند.
- آزمونهایی را برای علاقهمندان به این دوره شبیهسازی، میکند که همانند آزمون واقعی است و از این طریق آنها میتوانند امتحان اصلی را به آسانی پشت سر بگذارند.
- به برگزاری دورههای آنلاین PRINCE2 میپردازد که امکان یادگیری در هر زمان و مکانی را برای علاقهمندان فراهم میکند.
از آنجایی که PRINCE2 شامل مفاهیم اصلی و پایه است؛ درصورتیکه بخواهید با این متدولوژی بیشتر آشنا شوید؛ لازم است در دورههای آموزشی PRINCE2 که در مؤسسات و مراکز مدیریت پروژه معتبر در سراسر کشور برگزار میشود؛ شرکت کنید.
اما اگر برای یادگیری مباحث PRINCE2 به دنبال بهترین و شناخته شدهترین مؤسسه مدیریت پروژه هستید؛ پیشنهاد ما به شما آکادمی توسعه فردی و مدیریت پروژه فرتیک است که برای علاقهمندان به حوزههای مدیریت پروژه دوره آموزش PRINCE2 را برگزار میکند.
شما عزیزان میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص نحوه برگزاری و زمان تشکیل این دورهها با کارشناسان این آکادمی در ارتباط باشید.

سخن پایانی در مورد آموزش جامع PRINCE2
با توجه به مطالب بیان شده؛ از آنجایی که متدولوژی PRINCE2 در زمینه مدیریت پروژهها رویکرد متفاوتی دارد؛ سازمانها و شرکتهای مختلف میتوانند بر اساس این متدولوژی، روش مدیریت پروژههای خود را سفارشیسازی کنند.
در حال حاضر با توجه به مشکلات دیگر الگوهای مدیریت پروژه در کشور، استفاده از این چهارچوب در پروژهها و در حوزههای مختلف با سرعت بالایی رو به افزایش است و سازمانهای پروژه – محور مختلف تلاش میکنند با ترکیب استاندارد PRINCE2 با دیگر استانداردهای مدیریت پروژه نظیر استاندارد PMBOK به یک مدیریت بهینه و کارآمد در پروژههای خود دست پیدا کنند.
نیازی نیست به دنبال سازمان یا شرکتی بگردید که علاقهمند به استقرار کامل متدولوژی PRINCE2 در مجموعه خود باشد؛ یا حتی لازم نیست حوزه کاری شما مدیریت پروژه باشد!
شما در هر شغلی که مشغول به فعالیت هستید؛ بسیاری از فعالیتهایتان ماهیت پروژه داشته و میتوانید از آموزش PRINCE2 برای مدیریت بهتر آنها استفاده کنید؛ حتی میتوانید بسیاری از راهکارهای موجود در PRINCE2 را در زندگی شخصی خود به کار ببرید.

همانند هر مرجع دیگری مدل PRINCE2، شامل اصطلاحات و مفاهیم کلیدی بسیاری است که درک درست آنها، به شما کمک میکند تا هنگانی که مباحث مربوط به PRINCE2 را مطالعه میکنید؛ بتوانید آنها راحتتر و عمیقتر متوجه شوید.
از آنجایی که برای جذب و فعالیت در سازمانهای پروژه – محور در کشور، دریافت گواهینامههای معتبر مدیریت پروژه از اهمیت بالایی برخوردار است؛ بسیاری از مراکزی مدیریت پروژه، دورههای آموزش PRINCE2 را برگزار میکنند.
این دورهها مخاطبان یاد میگیرند چگونه اصول هفتگانه این مدل را بر روی پروژههای خود پیادهسازی کرده؛ از کدام مفاهیم و مضامین مناسب این استاندارد استفاده کنند و چه فرایندهایی را برای پشتیبانی از این اصول و مضامین در پروژه خود استقرار دهند. شما نیز میتوانید برای دستیابی به این موارد، در دوره PRINCE2 آکادمی مدیریت پروژه فرتیک ثبت نام کنید.
منابع
www-wrike-com
www-invensislearning-com
www-knowledgetrain-co-uk
www-prince2-com
prince2-wiki